تصویر هدر بخش پست‌ها

Cat Noir

در این وبلاگ قرار هست تا در ارتباط با میراکلس فعالیت بشود

Jinx rain p6

Jinx rain p6

| PCN

از زبان لیدی باگ:

چندین بار صدام زد اما جوابی ندادم. 

بعدش سرم داد زد. از هرکسی بجز کت انتظار این رفتار رو داشتم ولی راجب کت نه. 

قبول دارم کار من خوب نبود ولی واکنش اون زیادی بود. 

چند جمله چیزی گفت اما برام نا مفهوم بود. یویومو انداختم و از اونجا دور شدم

به خونه که رسیدم یک راست رفتم تو رخت خواب و بالاخره با کلی این دست و اون دست خوابم برد. 

ادامه

 

 

Jinx rain p5

Jinx rain p5

| PCN

از زبان ادرین:

با دیدن مرینت حال این گربه سیاه خوب شده بود اما دلم میخواست به آرامگاه برم و به یاد مادرم در اونجا قدم بزنم. 

یک نفر داشت از آرامگاه برمی‌گشت، هم زمان با اون بارون هم انگار برگشتنش گرفته بود. 

بزن ادامه

 

 

Jinx rain p4

Jinx rain p4

| PCN

الکس بود. 

هول شدم آخه قرار بود فقط مواقع ضروری زنگ بزنه. 

کت که متوجه چهره مضطرب من شده بود پرسید 

_حالت خوبه؟ اتفاقی افتاده؟ 

+آره آره خوبم فقط باید به این تلفن جواب بدم الان میام. 

رفتم طبقه پایینو تا حد امکان به گوشه اتاق پناه بردم تا کت صدامو نشنوه

+سلام

_سلام مرینت

+اتفاقی افتاده؟ 

_آره اتفاقی افتاده اونم یک اتفاق خیلی بد خواهش میکنم کت رو راهی خونت کنو به برج ایفل بیا 

+باشه باشه فعلا. اونجا میبینمت

 

Jinx rain p3

Jinx rain p3

| PCN

از زبان مرینت :

روی تختم نشسته بودم، وای خدای من یعنی واقعا تموم شد اون هم به این سادگی؟ واقعا؟ 

_مرینت ل.. 

+تیکی دلداری نمیخوام اگه فقط یذره تنها باشم شاید بشه باهاش کنار اومد

_باشه مرینت 

+ممنونم

چرا باید بین اینهمه آدم این اتفاق ها برای من بیفته. مرینت تو لیدی باگی خودتو کنترل کن آروم باش ابر قهرمان شهر که گریه نمیکنه آروم باش آروم 

+هق.. هق هق.. هق

از زبان ادرین:

+بنظرت چیکار میتونم بکنم؟ 

_درارتباط با چی؟ 

+خودتو به اون راه نزن پلگ

_خیله خب اول یه تیکه پیر بده انرژی بگیرم

+بیا شیکمو تو این شرایط هم دنبال پنیری-_-

_اومم چه خوشمزست. خب ببین تو مرینت از دست دادی ولی فکر نکنم کت نوار اون رو از دست داده باشه هوم؟ 

+درسته پلگ چرا به ذهن خودم نرسید. پلگ پنجه ها بیرون 

به سمت خونه مرینت راه افتادم میخواستم به در بالکن مرینت بزنم که با صدای گریه ای که شنیدم قلبم هزار تیکه شد من با این دختر چی کردم

عزمم رو جمع کردم و در زدم

بزن ادامه

 

 

 

Jinx rain p2

Jinx rain p2

| PCN

از زبان مرینت:

+من منظ منظورت چیه

_ببین ماری نه ببخشید مرینت من خیلی فکر کردم حسم نسبت بهت سرد شده من این عقیده رو دارم که در ارتباط با تو هم همینه. ما هنوز سنمون کمه برای همین در ارتباط با عشق و عاشقی درست عمل نمی‌کنیم و یروز توهم از من سرد میشی پس چه بهتر که اونروز امروز باشه نه؟ 

 

انگاری طناب دار رو دور گردنم انداخته بودن اونقدر حالم بد بود که نمیتونستم حرف بزنم. 

نمیدونم چرا سکوت کردم شاید چون خودمو قانع میکردم کاری که داره میکنه بخاطر فشار های پدرشه‌. 

بغض لعنتی 

 

 

 

 

بزن ادامه