
Jinx rain p8
از زبان مرینت :
نور زیادی توی چشمم افتاده بود به سختی چشمم رو باز کردم.
_حالت خوبه مرینت؟
+آااد اد ادرین من کجام؟
_درمانگاه مدرسه ایم؟
+چ چرا؟
_چون غش کردی
سرم بدجوری ونگ ونگ میکرد انگاری رو حالت ویبره بود.
ادرین که از حال من مطمئن شد به کلاس برگشت. من هم وقتی درد سرم ساکت شد به توصیه پرستار به خونه رفتم.
بزن ادامه مطلب
+سلام مامان سلام با..
یادم نبود رفتن نیستن
میل به غذا خوردن نداشتم برای همین نشستم پای تکالیفم
حدودای ساعتای 6 بود که تموم شد.
... هشدار اکوما....
+تیکی آماده ای؟
_من همیشه امادم
+پس بزن بریم
تبدیل شدم و رفتم تا ببینم اینبار کی قربانی شرارت شده
از زبان ادرین:
بعد انجام تکالیفم با حالت کت نوار به سمت خونه ی مرینت رفتم میخواستم حالشو بپرسم و از خوب بودنش مطمئن شم.
به در بالکن زدم ولی کسی جوابمو نداد.
بیب بیب بیب
صدای چوب دستیم بود
_گربه سیاه لطفا هرچه سریعتر خودتو به موزه لوور برسون
فک کنم کسی شرور شده بود.
با بیشترین سرعت به سمت موزه رفتم
ظاهرا برادر مکس شرور شده بود اون هم به دلیل خراب شدن ارائه ای که داشت.
بالاخره به هزار مصیبت بعد حدود چهل دقیقه لیدی باگ موفق به گرفتن اکوما شد.
از زبان لیدی باگ :
+خداحافظ پروانه کوچولو... کفشدوزک معجزه اساا
و همه چیز به حالت اول برگشت
_+بزن قدش
_کارت حرف نداشت لیدی باگ
+کار توهم حرف نداشت پیشی
_ممنون لیدی باگ
+عاا دیگه بهم مای لیدی نمیگی
_چون ما دوتا همکاری بهتره رسمی تر باشیم
ازین حرفش جا خوردم و کمی ناراحت شد
+تو درست میگی هه هه هه... فعلا
_فعلا
به خونه برگشتم
+تیکی خال ها خاموش
_یه ماکارونی مارو مهمون نمی کنی
+عیجان بفرمایید
_ممنون مرینت
تو حال خودم بودم که صدای در اومد
+قرار نبود کسی بیاد
درو که باز کردم کسی رو دیدم که واقعا بهش نیاز داشتم
آنچه خواهید خواند :
خیلی دلم میخواد دوستای پاریسی تو رو ببینم
ببخشید که اینجوری تنهات میزارم
از من توضیحی نخواستن باعث میشه حالم از خودم بهم بخوره