تصویر هدر بخش پست‌ها

Cat Noir

در این وبلاگ قرار هست تا در ارتباط با میراکلس فعالیت بشود

Jinx rain p13

Jinx rain p13

| PCN

از زبان ادرین :

+م م مرینت!؟ اتفاقی براش افتاده؟ 

_من اومدم اینجا تا اینو از تو بپرسم. 

اون لحظه میتونست حتی شنیدن اسمش باعث شه بخوام زانو بزنم. 

_ادرین بهم گوش میکنی؟ 

+آره آره. داشتی میگفتی. 

_این روزا مرینت عجیب شده خیلی افسرده بنظر میاد؛ تازه دیروز بعد از خوندن نامه برادرش.. 

+مرینت برادر داره؟ 

_آره داره و نکته عجیبش اینجاس نمیخواد راجبش حرف بزنه، حتی بعد از خوندن نامش بیقرار بود  و شب با وجود قرص هایی که خورده بود بارها بخاطر کابوس از خواب می‌پرید. میخواستم بدونم تو چیزی میدونی یا میتونی کمکش کنی؟ با خودم گفتم بالاخره تو دوست پس شی شاید بدونی چیشده. 

+فی بهتره که من دخالت نکنم چون من حالا دیگه دوسپسرش هم نیستم و دیگه چیزی بین ما نیست. ولی گمونم رفتارهاش بخاطر بازخورد های سرد بچه های بچه ها نسبت به مرینت؛ بخاطر حرف های دروغگویی مثل لایلا. 

سفارشمون رو آوردن بعد از تموم شدم صحبتمون از هم خداحافظی کردیم. 

 

 

 

(شمایی که رمان منو میخونین اگر حمایت کنید عالی میشه حتی در حد یک لایک. دارم از نوشتنش سرد میشم)